وای بر مشتاق و بر امید او .. - یاد یار
وای بر مشتاق و بر امید او ..
دل دردمند عاشق ز محبت تو خون شد
نه کشی به تیغ هجرت نه به وصل میرسانی
سالهاست که بر من بینوا صبحی گذشت و شامی ، از کوی آن دلبر
با وفا نه قاصدی نه سلامی ! نه نامه ایی نه پیامی ! ندانم به این قالب
بی روح صبر ایوب داده شده یا عمر نوح وعده شده ! به بیداری انتظار میکشم
خبری نمیشنوم . میخوابم اثری نمیبینم، هر طرف میروم به جایی نمیرسم،
از هر که میپرسم نشانی نمی یابم .
از آن طرف هم آتش نمرودی هجران آناً فآناً در ازدیاد ،
چه کنم ؟
تذکره المتقین