نوشته های قبلی - یاد یار



 


رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

 

گاهی وقتا تو زندگیت آدمایی رو میبینی که قشنگ حرف میزنن

حرفای خوب رو یا حتی حرفای نادرست رو میتونن قشنگ بیان کنن

اما به ندرت به کسایی برخورد میکنی که قشنگ زندگی میکنن

شاید بشر بیشتر به زیباییها توجه میکنه . زیبایی طلبه .

تو زمان ما هم هر کسی از راه میرسه میخواد زیباییهای مورد نظر خودشو به همه تحمیل کنه

یه قیافه خاصی رو معرفی میکنن به عنوان زیباترین چهره . همه هم میخوان همین مشخصات رو داشته باشن تا زیباترین بشن

یه سری قصر و ویلا و ماشین و اسباب و اثاث نشون میدن که دیگه اوج قشنگیه اگه اینا رو داشته باشی قشنگ زندگی میکنی .  تو هم مبهوت میشی ، جذب میشی ، خودت رو میکشی که به این زندگی برسی.

حداقلش اینه که زندگیت تلخ میشه چون میبینی این ابزار زیبا زندگی کردن رو نداری پس لابد نمیتونی قشنگ زندگی کنی

تا اینکه یکی آروم و بی سر و صدا از کنارت رد میشه . همه این زیباییهای تحمیلی رو نداره اما انصافا داره قشنگ زندگی میکنه

...

تو معنویات هم همینه

یه عده رو میبینی قشنگ حرف میزنن

حرفای خوب رو

برات از بهشت و عرش و حور و قصور و ملکوت میگن مستت میکنن

میشینن و حرف میزنن

مشکلات و دردهای بشر رو میبینن  سری تکون میدن افسوس میخورن

میشینن و حرف میزنن

راه حل تمام مشکلات بشریت رو برات میگن که اگه فلان باشن اینکارو کنن اونکارو کنن به دین رو بیارن به خدا رو بیارن

بدبخت نمیشن بیچاره نمیشن و ...

میشینن و حرف میزنن

تو هم مبهوت میشی ؛ جذب میشی ، احساس حقارت میکنی چون بازم به نداشته هات پی بردی

زندگیت تلخ میشه از اینکه نمیتونی تو هم بشینی و حرف بزنی

حرفای خوب رو

تا اینکه یکی از کنارت رد میشه . آروم و بی سروصدا. بی ادعا . قشنگ عمل میکنه

دست به سر یتیم کشیدنش برات از سیر تو عرش بالاتره

  گره از مشکلات مردم باز کردنش خود وصف بهشته

برای درد و بیچارگی بقیه واقعا آتیش میگیره

هر کاری از دستش بربیاد میکنه

حتی اگه خودشو به آب و آتیش بزنه

...

چمران رو دوست دارم

چون قشنگ زندگی کرد

قشنگ زندگی کردن رو هم یاد داد

چمران تو زندگی من قدم زد

از کنارم رد شد

گذاشت منم قشنگ زندگی کردن رو ببینم و بفهمم

چمران به زندگی خاکستری من رنگ روشنی بخشید

چمران راهی رو که باید توش پا بذارم با قدم زدنهاش برام مشخص کرد

چمران تو ذهنم یه مرد آروم و ساکتیه که نمیشینه و حرف بزنه

حرفای خوب رو

بی سر و صدا عمل میکنه

تو تنهاییاش میسوزه و آتیش میگیره

مثل یه شمع

چمران شهادتش ساده بود . یه ترکش به سرش خورد و شهید شد

شهادتش حیرت آور و عجیب غریب نبود

زندگیش معجزه بود

هر جا که باید میبود ،‏بود

منحصر به زمین و خاک و وطن و ملت خاصی نبود

هر جا هم رفت قشنگ زندگی کرد و قشنگ زندگی کردن رو نشون داد ، یاد داد

چمران همه زیباییهای تحمیلی رو داشت

رها کرد

به همسر و بچه ها و درس و زندگی و لبنان و .. علاقه داشت، عشق میورزید، عشق ورزیش هم ساده نبود

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

چمران از ته دل عاشق میشد

اما رها میکرد و میرفت

وابسته نمیشد

میتونست دل بکنه

چمران تونست همه چی رو دوست داشته باشه

همه چی رو زیبا ببینه اصلا ما رأیت الا جمیلا بود . جز زیبایی نمیدید

برای همین قشنگ زندگی کرد

چمران رو خیلی دوست دارم

با اینکه فقط به اندازه ظرفیت خودم فهمیدمش .. خیلی کم

اما عاشق عرفانشم ، عرفان عملی ! سوختن و آب شدنش ! مثل یه شمع

 حس کردن لطافت گل و زیبایی غروب در اوج لحظات جنگ و بمبارون و...

سخت تلاش کردنش برای زندگی در حالیکه هیچ تعلقی به زندگی نداشت

چمران رو خیلی دوست دارم

 


هبوط

 

اونی که از آسمون سقوط کرده دیگه فرقی نمیکنه بالا شهر افتاده یا پایین!

سقوط کرده

افتاده

از یه جای خوب به یه جای پست .. همه جاش پسته !

دل خوش نکن که بهترین و شیکترین جای دنیایی..هر جاش باشی

با هر وضعی که باشی ، تو سقوط کردی .. تو آسمونا نیستی ..

جایی که باید باشی نیستی

 


بندگی

}

مهمترین وظیفه انسانی که دنبال بندگی خداست و میخواد بنده باشه اینه که از سقوط و زمینگیر شدن اجتناب کنه . یعنی از هر چی که باعث میشه بنده اسیر دنیا بشه ، زمینگیر بشه ، بپرهیزه!

اونوقت دیگه نباید غم و غصه ی پرواز رو داشته باشه . چون خدا بهتر میدونه چطور دست بنده ش رو بگیره بکشه طرف خودش .. تو زمینگیر نشو دل به خاک نسپار دیگه فکر این رو نکن بعدش چی میشه و چطور میتونی به وسعت آسمونا پا بذاری.. اونش کار من و تو نیست !
که خواجه خود روش بنده پروری داند ...

خداست که عمل صالح رو بالا میبره .. و العمل الصالح یرفعه
عمل صالح که راه به آسمونها پیدا کنه مسلمه عامل این عمل هم بالا میره
و رفعناه مکانا علیا

 


اشتیاق

 

در آرزوی دیدن رویت دلم خوش است ...

 


دو سه نکته

 

 

جای شکر داره که تا یه محرم دیگه زنده موندیم . ایشالا توفیق شرکت کردن تو هیأت و حسینیه ها رو داشته باشیم . بد نیست به یکی دو نکته بیشتر از قبل توجه کنیم :

مجلس امام حسین عظمت داره . قبل از رفتن خوبه آمادگی روحی داشته باشیم . استغفار کنیم . صلوات بفرستیم . ذکر بگیم . با طهارت هم بریم .   هیچ شکی نیست حضرت زهرا و امام زمان توی مجالس روضه حضور دارن ‍، حرمت همچین جایی رو باید بدونیم

برای همه ما اتفاق افتاده که یه حرفی رو به طور کاملا اتفاقی از کسی شنیدیم که مدتها دنبالش بودیم . خیلی وقتا شده تو روضه ها و مجالس اهل بیت سخنران یه حرفی زده که به درد یکی خورده و گره کور زندگیشو باز کرده و  گاهی به طور کلی منقلبش کرده .. یه کم بیشتر دقت کنیم به حرف سخنران به امید همون حرفی که  خدا میخواد یه جور به گوش ما برسونه . حالا اون رو بر زبان کی قراره جاری کنه؟خودش میدونه . شاید سخنران هیأتی که میریم بگه . شاید وقتی کانال عوض میکنیم  از زبون روحانی که داره سخنرانی میکنه بشنویم ... حال کسی رو داشته باشیم که مهمترین چیز زندگیشو گم کرده و قراره تو همین روضه ها بهش بدن اما دقیقا کی و کجا؟معلوم نیست .. ولی حتما میدن

معمولا بعد از اتمام مراسم به محض اینکه سخنران یا مداح شروع به خوندن دعای آخر جلسه میکنه همه پامیشیم که تا دم در شلوغ نشده از مجلس بریم بیرون .خب این خیلی  بی ادبیه که وقتی زمان حرف زدن با خدا میرسه همه میریم انگار که حرف زدن با خدا اصلا چیز مهمی نیست . غیر از اینکه بیشترین زمانی که خدا دعا رو استجابت میکنه زمانیه که برای مصیبت محبوبش گریه کردیم .حاجت فقط مادی نیست، فقط شفا گرفتن نیست . بزرگترین حاجتها رو اگه تو مجلس روضه امام حسین ندن کجا بدن؟...وقتی تا یه قدمی گرفتن نعمتها و حاجاتی رسیدیم که خودمونم نمیدونیم چه عظمتی دارن،‏خب چرا نگیریم؟

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست

بعد از مجلس اگه دیدی ممکنه با دوستات بگی بخندی غیبت کنی مسخره کنی و خلاصه به یه حرف به درد بخور مشغول نمیشی زود برو بیرون تعارف نکن . حیفه همون ثانیه ایی که اونهمه بهت عنایت میکنن بزنی همه چی رو خراب کنی

 


   1   2   3      >